C Major
Monday, March 27, 2006
و در آن سال جيم پيامبر آمد. پوينده و جويندة شاديهاي ناپيدا. و با وي گروهي از فرشتگان بودند سوار بر اسبهاي سپيد كه جرقة سمهايشان كشتزارها را بسوزاند و پليدي را از دل مردمان بزدود. چنين گفت اوزيماندياس، سلام، سلام، سلام...
1
posted by C Major at
1:39 AM
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
Previous Posts
همسر من ملكه كشوري باراني بود. و من او را در حاليك...
HAIKU
Somebody said that if they wanted to illustrate me...
چنان به چشمهايم نگاه كرد تا من آنها را برگردانم. ز...
!معناي "بدترين" هر روز بهتر و بهتر ميشود
زندگی برای لذت / زندگی با لذت
The Mirror
In a Sense, Innocence in Essence
درستی، راستی، حقیقت
A Duet Solo
0 Comments:
Post a Comment
<< Home