چنان به چشمهايم نگاه كرد تا من آنها را برگردانم. زيرا در چشمهايش باز هم همان نگاه عجيب، نگاه بيزمان حيوانگونهاي را كه هيچ عصر و زماني نداشت ميديدم. 1
وي بردبارانه گفت: «بار ديگر دربارهاش صحبت خواهيم كرد. ميبينم افكاري در سر داري كه نميتواني بر زبان بياوري. اگر واقعاً چنين است آگاه باش كه تو هم نتوانستهاي طبق دركي كه از زندگي داري زندگي كني، و اين درست نيست. فقط افكار و انديشههايي ارزش دارند كه ما واقعاً طبق آنها بتوانيم زندگي كنيم..." 1
دميان، اثر هرمان هسه، ترجمة عدبالحسين شريفيان، ص 75
دميان، اثر هرمان هسه، ترجمة عدبالحسين شريفيان، ص 75
0 Comments:
Post a Comment
<< Home